جهان های موازی

جهان های موازی
آخرین مطالب
  • ۰۰/۰۵/۳۰
    چپ
محبوب ترین مطالب
دو تا قسمت جالب از کتاب " شوایک سرباز پاک دل " اثر " یاروسلاو هاشک " :


آه ! دلم دلم چ رفته است ،
تا که دلبرم زبرم رفته است
می نگرم افق را خاموش و تنها
آنجا آنجا که بر باد می رود آرزوها .... 




کنار جویباری نشسته ام
با دلی غم زده غروب افتاب را می نگرم
به عشق که چون آب جویبار می گذرد می اندیشم
به عشق محبوبم که اکنون دیگر بیاد من نیست ..
  • Shahin Hasani

- شوایک بعد ها هر وقت از زندگی در تیمارستان حرف می زد، با عبارات تحسین آمیز بود :

 " واقعا نمی فهمم چرا دیوانه ها از جای به این خوبی گله دارند، آنجا به قدری آزادی وجود دارد که سوسیالیست ها هیچ وقت حتی خوابش را هم ندیده اند، آنجا آدم می تواند ادعای خدائی بکند، می تواند خودش را جای باکره ی مقدس یا پاپ یا پادشاه انگلیس یا هر امپراطوری یا حتی سن و نسلاس قاب بزند .... "



با سلام و خسته نباشید خدمت تمام خوانندگان عزیز 

کتابی که مد نظر دارم برای معرفی به دوستان کتابی است از " یاروسلاو هاشک " نویسنده اهل کشور چک با نام " شوایک سرباز پاکدل " با ترجمه ای از " اقای ایرج پزشک زاد " ، این کتاب، یک رمان طنز سیاسی است که داستان یک شخصیست که به دلیل مشکل روانی از خدمت سربازی معاف شده است اما با اغاز جنگ جهانی اول به خدمت سربازی احضار می شود و در این بین با صافی و سادگی ، رذالت ها و دنائت ها و ریاکاری ها را بر ملا می سازد و .....

- نویسنده در مقدمه کتاب این چنین نوشته است : 

" دوران بزرگ نیازمند مردان بزرگ است. قهرمانان ناشناخته ی بی سر و صدایی وجود دارند که افتخارات ناپلئون را کسب نکرده اند و مثل او وارد تاریخ نشده اند. معهذا خصوصیات روحی آنها به حدی غنی و پرمایه است که حتی اسکندر کبیر را تحت الشعاع قرار می دهند. امروز در خیابان های پراگ به مردی با سر و وضع نامرتب بر می خورید که خود نمی داند چه نقش مهمی در تاریخ این دوران بزرگ جدید ایفا کرده است. آرام براه خود می رود بدون این که مزاحم کسی بشود و یا این که روزنامه نگاران برای مصاحبه مزاحمش بشوند. اگر اسمش را بپرسید کاملا راحت و بدون تصنع جواب می دهد : ' من شوایک هستم ... '

و این مرد کم حرف و بد لباس، کسی نیست جز شوایک سرباز پاکدل سابق، جنگجوی قهرمانان و شجاع که در زمان سلطه ی اتریش نامش مدام بر سر زبان اهالی بوهم بود. قهرمانی که بدون شک از عزت و افتخار او در جمهوری تازه چکسلواکی کاسته نخواهد شد .

من شوایک سربازپاکدل را بسیار دوست دارم و با نقل ماجراهای او در جنگ بزرگ مطمئن هستم که علاقه و اشتیاق فراوان شما هم به این قهرمان ناشناس و فروتن جلب خواهد شد. او مثل اروسترات سفیه معبد دیان را آتش نزده است تا اسمش در جراید و کتابهای درسی کودکان بیابد.

و این به گمان من بخودی خود بسیار زیباست ! "


امیدوارم از خوندن این کتاب لذت ببرید :)

  • Shahin Hasani


با سلام و درودی دیگر خدمت تمام خوانندگان وبلاگ جهان های موازی
باز برگشتم، نمی دونم واقعا برگشتم یا نه برگشتم که بعد از مدتی باز غیب شم و برم و یه وبلاگ دیگه درست کنم و روز از نو روزی از نو ، تو این دوسال دو تا وبلاگ عوض کردم و ... نمی دونم چرا و توجیهی هم براش ندارم :( 

فکر نکنم نیازی به معرفی داشته باشم ، معدود خواننده های عزیزم من رو می شناسن و فقط بگم دورگه طرد شده هستم ....


پ.ن ها :
١ - وبلاگ های قدیمی رو پاک کردم :|
٢ - این دوسال و مخصوصا ٩٤ یک سال کابوس واری بود امیدوارم این سال زوج خوش یومن باشه و همین امیدوارم
٣ - اهان زدم تو نخ کتاب و کتاب خونی سعی می کنم هر هفته یه کتاب رو که خوندم براتون معرفی کنم 
٤ - جهان های موازیم رو پرشین بلاگ پاکش کرد :| نمی دونم چی باید بگم
٥ - خسته ام ، خیلی بیشتر از هر وقت دیگه :(
تمام :ایکس
  • Shahin Hasani


کِتو ( Ceto ) دختر پونتوس (دریا ) و گایا ( زمین ) , کتو به معنی نهنگ یا هیولای دریایی است, وی با برادر خود فورکوس ازدواج کرد و سه گرائیای - پِمفرِدو, اِنوئو و دِئینو - که موی آن ها از بدو تولد خاکستری بود و سه گرگون - استِنو, اِئوروئاله و مِدوسا - به دنیا آورد. هِسیود او را مادر اِخیدنا و لادون دانسته است.

------------------------------------------------------------



 

فورکوس ( Phorcys) یکی از پیران دریا پدرش را پونتو ( دریا ) یا نِرِئوس و مادرش را گایا ( زمین ) دانسته اند. خواهر هیولایی اش کِتو فرزندان عجیب و غریبی از او به دنیا آورد : گورگون ها , خواهران گرائیای, اخیدنا, لادون و شاید هم سیرن ها, تریتون و هِسپِریدِس. فورکوس را پدر اسکولا از کراتائیس و توئوسا نیز دانسته اند. . فورسیس بر روی موزاییک‌های باستان به شکل مردی دارای موهای خاکستری، دم ماهی و پاهای جلویی مانند خرچنگ به تصویر کشیده می‌شد. مشعل نشان او به شمار می‌رود.

 

پ.ن :

- موجودات اساطیری یونان قسمت سوم - گایا

- موجودات اساطیری یونان قسمت دوم - تارتاروس

- موجودات اساطیری یونان قسمت اول - مقدمه

 


  • Shahin Hasani


گایا ( Gaia ) یا گِه به معنی زمین ، که مادر توفون می باشد.  این الهه نخستین مخلوقی بود که از خائوس آغازین متولد شد، به همراه تارتاروس ( جهان زیرین )، نوکس ( شب )، اِربوس ( تاریکی ) و اِروس ( روح عشق زیاد ).

از گایا اورانوس ( آسمان ) و پونتوس ( دریا ) و کوه ها پدید آمدند. سپس اورانوس با مادر خود آمیخت و تیتان ها و ماده تیتانها به وجود امدن از جمله کرونوس و رِئا که پدر و مادر زئوس و پنج برادر و خواهر او بودند، و همچنین اوکِئانوس و تِتوس خدایان بحر المحیط که دور خشکی های می چرخید. اورانوس و گایا همچنین سه کوکلوپس اولیه و غول های صد دست را به وجود آوردند. نوکس و اِرِبوس نیز جفت شدند و هِمِرا ( روز ) و آیتر ( جو فوقانی ) را به وجود آوردند.

اورانوس از کوکلوپس های هیولا وار و غول های صد دست نفرت داشت و نمی گذاشت آن ها رنگ نور را ببینند و به همین خاطر او آن ها را دوباره به زهدان مادرشان پس راند طوری که گایا از درد به خود پیچید، گایا که از ظلم و ستم زوج خود به خشم و ستوه آمده بود به پسر خود کرونوس داسی چخماقی داد و به او گفت که دفعه ی بعد که اورانوس می آید تا بر او ( گایا ) بیارامد، با آن داس اخته اش کند. کرونوس چنین کرد و اندام تناسلی بریده را به دریا انداخت و از قطره های خونی که روی زمین ریخت الهگان انتقام و غول ها و حوری های درخت های زبان گنجشک پدید امدن. اما خود اندام تناسلی در دریا شناور شد تا در پافووس، قبرس به خشکی رسید و کفی که پیرامون آن جمع شده بود به الهه عشق یعنی آفرودیته بدل شد.

اما کرونوس نیز همانند پدر خود اورانوس به خانواده ظلم و ستم کرد، برادران خود یعنی کوکلوپس ها و غول های صد دست را به تارتاروس انداخت و فرزندان خود از رئا را به محض تولدشون خورد . علتش این بود که گایا به اورانوس هشدار داده بود که یکی از فرزندان کرونوس از رئا او را سرنگون خواهد کرد اما گایا به رئا کمک کرد تا آخرین فرزندش را که همان زئوس بود حفظ کند.

وقتی کرونوس خواست کودک را ببلعد رئا به جای کودک سنگ بزرگی به او داد و کرونوس این سنگ را قورت داد و سپس رئا کودک را در غاری در جزیره ی کرک پنهان کرد و کودک در آنجا بزرگ شد.

زئوس  وقتی بالید، اماده شد تا به پدر خود کرونوس و بعضی از تیتان های حامی او حمله کند. رئا ماده ی قی آوری به کرونوس خوراند و کرونوس باقی فرزندان خود را قی کرد - این کودکان شامل پوسئیدون، هادس، هیستا، دمتر و هرا بودند - و از آن طرف زئوس کوکلوپس ها و غول های صد دست را که در تارتاروس اسیر بودند آزاد کرد، آن ها را با صاعقه مسلح کرد و دو طرف در گیر جنگ عظیمی شدند که ده سال طول کشید. سر انجام زئوس پیروز شد و تیتان های مخالف از جمله پدر خود را در اعماق تارتاروس حبس کرد. اما گایا ناراحت شد زیرا استارت تیتان ها را روا نمی دانست پس گایا با تارتاروس جفت شد و توفون هیولا را به دنیا اورد که مدافع گایا بود و از طرف دیگر غول ها به غیر از غول های صد دست را به شورش علیه زئوس بر انگیخت و این جنگ به گیگانتوماخیا معروف شد ، در این جنگ گایا گیاهی به وجود اورد که شیره اش غول ها را نامیرا و شکست ناپذیر می کرد اما زئوس بر همه جا تاریکی حکم فرما کرد و خودش گیاه را یافت و از جا کند و سپس با دشواری بسیار و با یاری خدایان و الهگان طرفدار خود دشمن را شکست داد و انها را به بطن همان زمینی فرستاد که از آن بیرون آمده بودند.

با این حال گایا به زئوس خدمت هم می کرد، وقتی زئوس با زوجه ی اولش مِتیس ازدواج کرد گایا به زئوس هشدار داد که پسری از این وصلت به وجود می اید که جای زئوس را خواهد گرفت و ارباب خدایان خواهد شد، و  زئوس متیس را بلعید و بعداً آتنا از سر زئوس بیرون آمد و بعد ها گایا در ازدواج زئوس و هرا نیز شرکت کرد و سیب های طلایی را که هِسپریدِس از انها نگهداری می کرد را به هرا داد.

گایا با پیشگویی و غیبگویی نیز پیوند داشت ، به روایتی او بود که معبد دلفی را تأسیس کرد که در اصل به پرستش گائیا اختصاص داشت و این قوه ی پیشگویی خود را به تِمیس انتقال داد اما تمیس قوه ی خود را به فویبه ی ماده تیتان واگذار کرد  فویبه نیز این قوه را به آپلو داد.

از دیگر فرزندان گایا می توان اشاره کرد به پوتون مارِ زمین که به دست آپلود کشته ، گایا با پسر خود پونتوس آمیزش کرد و چند خدا و الهه به دنیا آورد نِرِئوس، تائوماس، فورکوس، کِتو و اِئوروبیا و از طرف دیگر تعدادی دیگر از این فرزندان هم هیولا بودند همانند اخیدنا که از آمیزش با تارتاروس به دنیا امد ، اریختونیوس از نطفه ی هِفایستوس و تریپتولموس از امیزش گایا و اوکِئانوس.

در پایان لازم به ذکر است که  گایا بود عقربی به وجود آورد که به اوریون شکارچی غول اسا حمله کند و این عقرب اوریون را کشت .

 

پ.ن :

 - موجودات اساطیری یونان قسمت اول مقدمه

- موجودات اساطیری یونان قسمت دوم - تارتاروس

  • Shahin Hasani

تارتاروس ( Tartarus ) در اسطوره های یونان عمیق ترین نقطه ی هادس و همسر گایا و پدر توفون هیولا می باشد ، تارتاروس به مانند محلی مرطوب، تاریک و سیاه چاله وار که با دیوارهایی از جنس برنز احاطه شده، توصیف می‌شود.

کرونوس و دیگر تایتان هایی که با خدایان جنگیدند در تارتاروس زندانی بودند. با اینکه هادس در اساطیر یونان سرزمین اصلی مردگان بود، تارتاروس نیز شامل چندین شخصیت بود. در داستان‌های اولیه، تارتاروس نخست زندانی برای خدایان شکست خورده بود، تیتان‌ها بعد از شکست از ایزدان المپ به تارتاروس تبعید شدند و هکاتونخئیرس به عنوان نگهبان آن‌ها در جلوی دروازه‌های برنزی ایستادند. هنگامی که زئوس هیولای توفون که زاییده ی گایا بود را مغلوب ساخت، او را به این مکان عمیق پرتاب کرد.

اگرچه، بعدها در افسانه‌ها، تارتاروس محل مجازات گناهکاران شد. تارتاروس به جهنم شباهت داشت و مخالف بهشت بود. در بعضی افسانه‌ها تارتاروس خدایی است که تمام سیاهچال روی آن قرار گرفته است و مکان تولد دوباره هیولاهای باستانی است. تارتاروس مکانی نمور است که زیر پا پوست آن، هیولاها سلول‌های آن و رودخانه‌های جهان زیرین مانند آچرون و استیکس رگ‌های آن هستند.

 

 

پ.ن :

 - موجودات اساطیری یونان قسمت اول - مقدمه

 

  • Shahin Hasani

خب قصد دارم تو این پست و  چند پست متوالی دیگه ، اعضای خانواده ی بزرگی از موجودات اساطیری که تو اساطیر کلاسیک یونان خیلی می ببینیمشون رو شروع کنم به معرفی کردن :) ، خیلی هامون با مدوسا و خواهران گورگون بر خوردیم یا پگاسوس و کلی موجودات دیگه که تو کتاب های فانتزی یا اساطیری اسمی از اونها شنیدیم و دریغ از این که شاید اصن ندونیم این موجودات باهم خواهر و برادر هست .

فکر کنم تو این چند پست با معرفی اعضای ایا خاندان بتونم خیلی از موجودات اساطیری یونان باستان رو معرفی کنم و باقی موجوداتی که جزء این خاندان نیستند رو در مجموعه های دیگه اگر عمری باقی بمونه براتون شرح می دم.

این خاندان بزرگ از دو موجود اسطوره ای بزرگ به اسم اِخیدنا ( Echidna ) و توفون ( Typhon )  به وجود اومده که یک طیف وسیعی از موجودات اسطوره ای اساطیر یونان رو تشکیل می دن ، چون این دو تا موجود خودشون جزئی از موجودات اسطوره ای هستند پس از خود همین موجودات شروع می کنم برای شرح این خاندان بزرگ :) ، اما نکته ای لازم به ذکره که این دو موجود خودشون به نوعی پدر و مادری دارن و صلاح می دونم کلا قبل از ورود به به زندگی این خاندان ابتدا زندگی نامه ی اجداد این موجودات رو بررسی کنیم .

 

ادامه دارد ...

  • Shahin Hasani