جهان های موازی

جهان های موازی
آخرین مطالب
  • ۰۰/۰۵/۳۰
    چپ
محبوب ترین مطالب


مقاله ی فوق به خاطر انتشار مجدد روزنامه ی نجومی خورشید هست که تو شماره ٤٧ به قلم اینجاب منتشر شد 


کانال تلگرام روزنامه خورشید 


  • Shahin Hasani

خب نمی دونم چرا به نویسندگان روس علاقه دارم :دی { فعلا نظری ندارم چون به طور جد وارد این قضیه نشدم و پراکنده با داستان هاشون اشنا هستم } اما خب این علاقه ام مثل علاقه به فلسفه ی آلمانی می مونه که ارادت خاصی بهش دارم :) 


چون اصولا ادمی هستم که از نظم خوشم میاد هر چند خیلی بی نظم هستم اونم از حد اعلی ، دیدم نمی تونم دسته بندی کنم نویسندگان روس رو گفتم یه سری به ویکی پدیا بزنم و دیدم ااا یه عکس قشنک از ٢٥ تا نویسنده روس گذاشته و خب منم چون ادم راحت طلبی هستم اومدم و بر اساس اون عکس نویسندگان روس رو دسته بندی کردم و شد پنج تا دسته که تو عکس می بینید و این و می گم چون هیچ ترتیب یا اولویتی در دسته بندی این بزرگان نیست که بگم فلانی از فلانی بزرگ تره و ...


خلاصه تصمیم گرفتم بر اساس همین عکس پیش برم و پنج تا پنج تا نویسندکان روس رو معرفی کنم ، البته در مورد کتاب های هر کدوم از این بزرگان بعدا نوشته هایی رو منتشر می کنم و فعلا در حال جمع اوری زندگی نامه و کتاب های این بزرگان هستم 


براساس عکسی که مشاهده می کنید ، سری اول این نویسندگان عبارت است از :


تولستوی - داستایوسکی - بولگاکف - سولژنیتسین و پوشکین 


ابله داستایوسکی و مرشد مارگاریتا بولکاگف رو کمی خوندم و در ادامه سعی می کنم کتاب های دیگر این عزیزان رو بخونم .


پ.ن :

١- فعلا همین قدر کافیه 

٢- پست تغییر می کنه و ویرایش پیدا می کنه :)

  • Shahin Hasani


مقاله ی فوق به خاطر انتشار مجدد روزنامه ی نجومی خورشید هست که تو شماره ٣٧ به قلم اینجاب منتشر شد 


کانال تلگرام روزنامه خورشید 


  • Shahin Hasani

 

خب امتحانات تموم شد و تابستون شروع شد و خب وقت اون قدری دارم که حداقل به تونم به یک یا چند جهان دیگه ورای جهان خودم سفر کنم ، بدون هیچ پایان خدمتی ، یا پاسپورت و ویزا و .... و یا حتی پول. 

به جهان کتاب ها و نویسنده ها می رم ، جهانی عجیب که هر کسی تجره ی اون رو نخواهد کرد. { اسمایل حال کردن } . خب هفته ای اول رو با شش کتابی که تو تصویر مشاهده می کنید شروع کردم ، امیدوارم که حداقل بتونم تو دو هفته کتاب ها رو تموم کنم و خب در هر وقت کتاب ها رو تموم کنم قسمت های بعدی این سفر رو براتون می زارم و امیدوارم بتونم تا اخر تابستون حداقل هفت هشتایی قسمت رو براتون بزارم :)

 

و اما نقشه ی سفر :)

 

* نویسندگان روس از انتشارات نی : سیری کوتاه در ادبیات روسیه و معرفی نویسندگان روس ، خیلی ها شاید خیال می کردن اولین کتابم ، کتابی از داستایوسکی باشه اما خب ترجیح دادم قبل از داستایوسکی خوانی کمی در مورد داستایوسکی اشنا بشم و بعد شروع کنم به گشت و گذار در دنیای داستایوسکی 😉

* منطق کاربردی : به نظرم باید پوپر می بود به جاش اما خب فعلا ترجیح دادم منطق بخونم و بعد پوپر رو شروع کنم :) ، فلسفه است دیگه :)))

* اِراگون : اولین کتاب از سه گانه میراث +یک کتاب دیگر که مجموعا چهار کتاب از کریستوفر پائولینی ، یک رمان فانتزی نوجوان ، شاید خیلی دیر باشه برای خوندنش اما خب خیلی وقت بود دنبال کتابش بودم و برای کتاب خوندن هیچ وقت دیر نیست

* ترس و لرز : کتاب فلسفی از سورن کی یر کگارد که به پیشنهاد دکتر لطفی زاده دارم می خونمش که البته فکر کنم اگزیستانسیالیستی باشه :) {😈😈😈}

* کوانتوم شانکار : با این که پاس شدم اما خب ، شانکار رو باید خواند { به قول دکتر لطفی زاد، کتاب می گه بیا من رو بخون :)) و به قول دکتر آقایار، بخون بخون فقط بخون =)) }

* سیلماریلیون : اثر جان رونالد روئل تالکین و بس ، باید خواند همین :)

 

خب فکر کنم چند وقتی تو سفر و .... باشه و هر وقت این نقشه تموم شد میام و نقشه بعدی رو معرفی می کنم :) 

 

پ.ن :

بعد از پایان هر کتاب میام و یه معرفی کوتاه در مورد کتاب انجام می دم :)

 
  • Shahin Hasani

هه

چ حسی داره تو پارک دانشکده ( پارک علوم ) بشینی و وبلاگت رو به روز کنی :)

تو این ساعت پارک معمولا خلوته مثل الان اونم به دلیل کلاس ها  و خب این موقع حس خوبی داره بیای پارک دور از نگاه های مردمی که انگار براشون یه موجود دیگه ای هستی 

پسری که یه روز با کراوات میاد دانشگاه روز بعد شیش جیب می پوشه 

یه روز این جوری روز بعد جور دیگه و الان هم نشسته تو پارک علوم و اهنگ اسپانیایی گوش می ده و سرش تو یه چیز عجیبه ( چیز عجیب همون تبلت ) و موجب هزارتا فکری که از این نگاه نشات می گیره این که می خواد پز روشنفکری بده یا نه می خواد مخ یه دختر و بزنه و یا می خواد بگه اسپانیایی گوش می ده و ..... و شاید هزار تا فکر دیگه و هیچ کسی فکر این و نمی کنه که چرا کوچه ی شهر دلشون خالیه  و یا چرا میایم دانشگاه و یا چرا من دارم وبلاگ نویسی می کنم و یا چرا زندگی می کنیم و چ هدفی داریم و هیچ

باز دارم چرا و پرت می گم می دونم :))) اما چ کنم شاید صحنه ی ناراحتیش و که دیدم باعث این شد که دوباره فروغی گوش بدم بعد از چند روز وقفه 

می دونم هیچی نمی دونم


چند روز پیش اومدم به روز کنم حالم هم کلا خوب بود اومدم و نوشتم و خواستم بفرستم بچه ها اومدن و کلی خنیدیم و اصن یادم رفت بفرستمش رو وبلاگ بعدش که یادم اومد دیگه حسش نبود یا اون تیکه کلام همیشگی یادم افتاد که من به نو امیدی خود معتادم 

{ اه چرا همه نگاه می کنند برا چی نگاه می کنند مگه دارم چی کار می کنم یه اهنگ عادی و یه شخص که داره یه چیز می نویسه }

با خودم فکر می کنم که اونا کار درست رو انجام می دن زندگی در جمع دوستان ، عاشق شدن با عشق بیرون رفتن ،کار، موزیک و .... زندگی اونا متفاوت تر از منه ، و اما  زندگی من یک نواخت ،کتاب قهوه و موزیک یک نواخت  و دیگر هیچ هیچ هـیج 


تو این چند وقتی که به روز نکردم کلی اتفاق افتاده که شاید مثل همون اشوب درونی من بالا و پایین داشت اون قدر که شاید هیچی :))))

تصمیم گرفتم کتاب بخونم هفته ای سه تا دونه یه کتاب رمان یکی فلسفی و یکی هم کتاب درسی

شاید برای شروع سنگین باشه اما اولش سخته بعدش عادی می شه :)

- رمانی که شروع کردم سری کتاب های داستایوسکی هستش و با ابله شروع کردم و تا یه جاهایی پیش رفتم 

- در باب فلسفه یه کتاب فلسفه المانی هستش از انتشارات ققنوس کتاب خوبیه ، کلا فلسفه ی المان خوندن داره 

- و کتاب درسی هم هست و زیاد هست :))) فعلا ریاضی و کوانتوم رو باید قوی کنم 


کلا نمی دونم چی دارم می گم 

فعلا باید برم یه ساعتی می شه اینجا نشستم و دارم می نویسم و نگاه های سنگین مردمی که میان و می رن رو تحمل می کنم ....


اه ای بانوی چشم قرمز

کاش می توانستم بگویم ان چه در دل دارم

همانند گرگی سوزه می کشم 

در این زمستان تنهایی خود

و حال می فهمم که حتما در پشت زوزه ی گرک ها

ای کاشی نفهفته است که هیچ کس 

نمی فهمد و دیگر هیچ ...


  • Shahin Hasani

با سلام خدمت تمام خوانندگان وبلاگ جهان های موازی 
در این پست و چند پست آینده قصد دارم شما دوستان رو با کیهان شناسی و مسائل اون اشنا کنم 
خیلی کوتاه بگم که این سلسله مقالات با کمک یکی از دوستان در روزنامه اینترنتی خورشید - روزنامه صبح ستاره شناسی ایران - از چند شماره پیش رفته برای چاپ و بعد از هر بار منتشر شدن اون رو برای شما اینجا هم منتشر می کنم :)
باشد که مورد قبول واقع شود :)
  • Shahin Hasani

پس از باران (زنده یاد فریدون پور رضا)

 

دو واره آسمانه دیل پورابو

دوباره دل آسمان پر شد


سیه ابرانه جیر مهتاب کورابو

مهتاب، پشت ابرهای سیاه کور شد


ستاره دانه دانه رو بیگیفته

ستاره ها، دانه به دانه، [از من] روی گرفتند


عجب ایمشب بساط غم جورا بو

امشب، بساط غم چه عجیب جور شده است


 تی واسی مو دامون بشوم

به خاطر تو به دامان رفتم


 افسرده و نالون بوشوم

افسرده و نالان رفتم


 جنگل سیاه و سرده

جنگل، سیاه و سرد است


می آه دیل پور درده

آه ِ دل ِ من، پر درد است


پس از باران (زنده یاد فریدون پور رضا)

  • Shahin Hasani

و باز دارم می نویسم بعد از چند روز ننوشتن و شاید چند هفته و یا شاید چند ماه و 

نمی دونم چون هیچ وقت دوست نداشتم برای نوشته هام زمان بزارم ...

باز یاور همیشه مومن و چای ( به علت فقر دیگه قهوه نمی خوریم ،چیه مگه چای دیگه ) بگذریم مثل تمام هر آن چیزی که در طی این سالها سرمون اومد و گفتیم بگذریم .....

١٣ بدر هم تموم شد و فردا یعنی امروز باید بریم دانشگاه و روز از نو و روزی از نو ، امسال اولین سالی بود که در جوار خانواده نبودیم و به نوعی بزرگ شدیم :)))) 

می دونم دارم چرا و پرت می گم ( چیزی هم نگفتم حالا ) و می دونم الان دارین می گید طرف دیونه هست و قس اعلی هذا ( املاش و درست نوشتم ؟! ) کلا نمی طونم چی دارم می گم و فقط دارم همین جوری کلمات و ردیف می کنم بدون اینکه بدونم مفهمومی داره و یا نه هارمونی تشکیل می ده ، فقط می خوام یه چیز گفته باشم و وبلاگ به روز کرده باشم همین ....

اما نه نه نه 

کلا دیگه حس و حال قبل و ندارم نمی دونم چرا ، حس می می کنم یه جوری شدم ، حس می کنم بهونه گیر تر شدم اما نه نمی دونم شاید ، با همه می گم و می خندم اما ته دلم یه جور دیگه است 

نمی دونم دیگه چرا نمی تونم بنویسم ، همین چند خطی رو که دارم براتون می نویسم خیلی سخته و خیلی دارم با خودم کلنجار می رم که بنویسم 

اخه یکی نیست بهت بگه اینا رو برا کی داری می نویسی ؟!

اخه مگه کسی وبلاگت رو می خونه 

یا نه مگه وبلاگ دفترچه خاطراتته که اینا رو می گی 







هیچی نمی دونم

فقط دوست دارم همه جا ساکت باشه 

تنها باشم

یاور همیشه مون و گوش کنم


دلم برای ویلنم تنگ شده :(

  • Shahin Hasani

اقا مایه پوشه درست کردیم ( پوشه موسیقی ) و تو این چندتا اهنگ  هست و الان یه چند ماهی می شه که همش ( اکثرا ) این پوشه رو گوش می دم :|

سعی دارم تو چندتا هیچ واره اون رو برای شما معرفی کنم { چون زیر شاخه ی هیچ هایم محسوب می شن پس با اسم هیچ منتشر می شن } 


اولین این اهنگ از این پوشه اهنگ یاور همیشه مومن داریوش اقبالی هست 

این اهنگ مربوط به البوم شقایق هست که تو سال ١٩٧٥ یا همون ١٣٥٤ خودمون منتشر شده 

شعر این اثر برای ایرج جنتی عطایی و با اهنگ سازی فرید زلاند و تنظیم واروژان درست شده  


این که چرا این اهنگ تو پوشه هیچم هست نمی دونم :(

فقط می دونم رتبه ی یک این البوم هست :|


پ.ن  :

-  دانلود یاور همیشه مومن داریوش 

یاور همیشه مومن - داریوش

  • Shahin Hasani



به بهانه ی روز مادر 


بیمارم ، مادر جان !


می دانم ،می بینی


می بینم ، میدانی


می ترسی ، می لرزی



از کارم ، رفتارم ، مادر جان !


می دانم ، می بینی



گه گریم ،گه خندم


گه گیجم ،گه مستم



و هر شب تا روزش


بیدارم ، بیدارم ، مادر جان !



می دانم ، می دانی


کز دنیا ، وز هستی



هشیاری ، یا مستی


از مادر ، از خواهر



از دختر ، از همسر


از این یک ، و آن دیگر



بیزارم ، بیزارم ، مادر جان!


من دردم بی ساحل .



تو رنجت بی حاصل .


ساحر شو ، جادو کن



درمان کن ، دارو کن


بیمارم ، بیمارم ، بیمارم ، مادر جان !


                                                                       -| م. امید |-


  • Shahin Hasani